1. پیامبر اکرم (ص) : فاطمه حوریه اى است در چهره ى انسان ، هرگاه من در خود شور و شوق بهشت احساس مى کنم او را بوسه باران مى سازم. (تاریخ الخطیب بغدادى، ج 5، ص 86)

2. پیامبر اکرم (ص) : دخترم ، «فاطمه» حوریه اى است در چهره ى آدمیان. (الصواعق المحرقه، ص 96 اسعاف الراغبین، ص 173)

3. پیامبر اکرم (ص) : «فاطمه» همان زهره ى درخشنده است. (نزهة المجالس، ج 2، ص 222)

4. پیامبر اکرم (ص) : هر کس این بانوى سرفراز را مى شناسد که مى شناسد و هر کس نمى شناسد بداند که او پاره ى تن و روح من است. از این رو هر که او را بیازارد مرا آزرده است. (نورالابصار، ص 49 الفصول المهمة،ص 150)

5. پیامبر اکرم (ص) : فاطمه پاره ى تن من است ، آنچه او را افسرده سازد مرا افسرده مى سازد و آنچه او را شادمان گرداند ، مرا شادمان ساخته است. (مسنداحمد ، ج 4 ، ص 323 الصواعق، ص 113)

6. فرشته ى وحى بر من فرود آمد و پیام آورد که : اى محمد ! براستى که پروردگارت فاطمه را دوست مى دارد ، از این رو سجده ى شکر بجاى آور که من سجده کردم...» (لسان المیزان، ج 3 ، ص 275)

7. پیامبر اکرم (ص) : آفریدگار هستى نور فاطمه را بسان مشعلى فروزان آفرید و آن را بر کنگره هاى عرش آویخت و آنگاه بود که آسمانها و زمین هاى هفتگانه به نور فاطمه نورباران گردید و به همین جهت او «زهراء» نامیده شد. (بحارالانوار، ج 43 ، ص 17)

8. «ابن عباس» آورده است که پیامبر گرامى فرمود :
«اما دخت ارجمندم «فاطمه» ، سالار زنان گیتى در همه ى عصرها و نسلهاست. او پاره ى تن من ، نور دیده ، میوه ى دل و روح من است که در سازمان وجودم قرار دارد. او حوریه اى است در سیماى انسان که هرگاه در محراب عبادت در برابر پروردگارش قرار مى گیرد ، نور وجودش براى فرشتگان مى درخشد ، درست همانگونه که ستارگان براى زمینیان نورافشانى مى کنند.»

(بحارالانوار ، ج 43، ص 73)