در شماره‏هاى مختلف مجله معروف «الکتاب» که در قاهره مصر منتشر مى‏شود. تقریظهاى پى‏درپى درباره مجلدات کتاب الغدیر نگاشته شده است.این تقریظها خود نشانه محکمى براى معرفى روحیه استاد بزرگ «عادل غضبان» سرپرست مجله است؛ و نیز نشان‏دهنده این واقعیت است که او خردمندى است مجرّب، صاحب نظرى دور اندیش، ادیبى بلند پایه، مطلعى از تاریخ صحیح، مجاهدى در راه مصالح عمومى و وحدت کلمه، یعنى کلمه راست و عدل و بسیارى از فضائل دیگر.

مقاله زیر نوشته علامه بزرگوار حجة الاسلام استاد میرزا محمد على أردبادى‏ است که در ماه شعبان 1371 ه 1952 م منتشر شده است:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم‏

بار پروردگارا! بزرگى و کبریائى تو را سزا است، شکوه و جلال و جمال تنها تو را زیبد و درود ما بر ممتازترین گزیدگانت پیامبرت و جانشینان او از ائمه اطهار.

طوفان بحث و جدال از دیرباز بین فریقین بالا گرفته است ولى نه از آنرو که خیال را در برابر حقیقت عرض اندامى و یا زرق و برق را در قبال واقعیت موجودیتى است، نه- بلکه سر و صداها و جنجالهائى از مردم موهوماتى است که در مقابل دعوت حق مقاومت نشان میدهند و سخنانى خشک و بى‏منطق از دلالهاى هواپرستى است که بر گلبانگ صلاح و فضیلت، شبیخون میزنند. از اینرو پیوسته کشمکش و جدال از قرنها پیش بر پا گشته است.

اما کسیکه واقع امر را بنگرد، بوضوح در مقابل دیدگانش مجسم خواهد شد که دولت از آن حق است و باطل را جولانى بیش نیست. عربده جهالت هر چند احیانا بالا گیرد، پیوسته نور معرفت در برابرش میدرخشد و بوى عطر حقیقت مشام را مینوازد. از اینرو درخشندگى معارف و عطر حقایق، ظلمت و آسیب گمراهى‏ را مى‏پوشاند و فتنه‏هاى نادانى هرچند بدرازا کشد سرانجام ژاژ خوایان را رسوا مى‏کند.

آرى امثال ابن حزم، ابن تیمیه، ابن قیّم، ابن کثیر، ابن حجر و امثال و اشباه آنان را این کیفر بس که بافته‏هاى خیالات و نسبت‏هاى نارواشان، در میان اضطراب و تزلزل ظلمات جهل، بزودى در نسلهاى بعد پرده ضخیمى خواهد شد که ارکان مذهب را خواهد لرزانید.

بگذارید آنان به فریبکارى خود سرگرم باشند هشیاران قرون مراقب کارشان میباشند. آینده پرده‏زداى از برکت کاوشهاى علم رجال، ناچار پرده از کار زشتشان بر خواهد گرفت و بر محققان آشکار خواهد شد که اینان برهان هدایت را جز از روى سوء نیست، مردود نساخته‏اند.

چقدر تفاوت است بین کاخى که بر بنایى استوار نهاده شده و بین کاخى که بر- لبه پرتگاهى تند قرار گرفته باشد، مگر تهمت میتواند جاى راستى را بگیرد و مگر با دعاوى بى‏دلیل هم میتوان استدلال کرد؟

اینان بیهوده کوشیدند، آوازه شیعه را با نسبت‏هاى جعلى و دروغین مشوب سازند و دلائل شیعه را با شبهات بى‏اساس مردود نشان دهند، غافل از اینکه در امت اسلامى کاوشگرى پدید خواهد آمد که مو را از مو و ذره را از ذره بشکافد و در قرن چهاردهم هجرى صاعقه‏اى مانند صاعقه قوم عاد یا عذابى دائم بر آنان فرود آید یا در عصر نور طوفانى آتشین پدید آمده، خرمن بافته‏هاى آنانرا خاکستر گرداند.

خداى سبحان براى عصر طلائى نهضت علمى، قهرمانى مقدر گردانید که باید او را قهرمان جهاد و نگهبان حقایق یا قهرمان تحقیق و تتبع نامید، او که نمونه عالى هر نوع فضیلت، پرچمدار علم و مشعلدار هدایت است: علامه حجة الاسلام «امینى» امین میباشد.

او در حالى آهنگ امتش را کرد که کتاب پر فیض و ارزشمند «الغدیر» خود را در دست گرفت: کتابى که بى‏شبهه مایه هدایت پرهیزگاران است. و از بن دندان به صدا درآمد:

بیائید کتاب مرا بخوانید که در آن برهانى صادق، و دلیلى کوبنده دارم.

در این کتاب طریق واضح و جاده شوسه‏اى براى درک حقیقت پیشنهاد کرده‏ام.

کتاب من حقایق را زنده کرده، اوهام و خیالات را بدست تباهى سپرده است.

سایه شوم شبهت هرچند مدتى دراز بر این امت پرده افکنده باشد ولى من مأموریت دارم آنرا بر اندازم.

عقیده‏ام بر اینست که هرچند این تیرگیها دیر پاید ولى چون سرعت ابر بهارى بزودى بر طرف خواهد شد، چنانکه من تعهد میکنم لغزشهاى ناشى از فریبکارى هرچند در جدال با حقیقت سرسختى نشان دهد، از میان برداشته شود.

و کتاب من پرچم راهنما، و فروغ مجلس آراست، شما را بر مقرّ خلافت و مرکز لواى آن و مصب رود نصوص، و کانون نورانى آن واقف مى‏سازد. و کتاب من پرده‏ها را از روى آن حقیقت روشنى که فریبکاریهاى ناجوانمردانه پوشانیده بود، بالا میزند و حقیقت را بر ملأ میکند.

من هم اکنون به این خفتگان نیمروز، راه کارشان را، نشان میدهم بآنها میگویم بنگرید چگونه نیرنگها با شکست مواجه مى‏شود، کسیکه بر مجموعه مجلّدات کتاب «الغدیر» واقف گردد بخوبى میداند اوصافى که یاد کردم دون مقام کتاب است.

کسیکه این مطالب را درباره کتاب میشنود در وهله اول میپندارد مطالب کتاب، بموضوع غدیر محدود است.

ولى وقتى پا به چشمه زلال غدیر نهاد، مى‏بیند رشته بحث پیرامون بسیارى از دلائل امامت کشیده شده خار و خاشاک فراوانى را که فراراه سالکان حقیقت ریخته‏اند، همه را جاروب میکند و نیشها و طعنه‏هاى گزنده که باعث شق عصاى مسلمین‏ شده و سنگ اختلاف کلمه در امت انداخته، از بن بر میکند و آنچه در پشت پرده‏هاى سوء نیت نهفته شده، همه را پدیدار میسازد و کلنگهاى ویران کننده بنیاد تعالیم اسلامى را که در پشت تپه‏ها مخفى کرده‏اند کشف کرده، امت اسلامى را از ننگ و عار قلم‏هاى مزدورى که مطالب ناروا را بر آن چسبانده‏اند، پاک میکند و نام و آوازه اسلامى را که بوسیله سوء نیت دلالهاى هواپرست با افسانه‏هاى سود جویانه مشوب و ملوث گردیده است تنزیه و تبرئه میکند.

گذشته از اینها مسائل فراوانى از فقه، کلام، تفسیر، حدیث و تاریخ در این کتاب وجود دارد و میتواند از روى فریبکاریهاى خائنانه‏اى که در آنها صورت گرفته و توطئه‏هاى مداومى که با انگیزه هوا و هوس از یک طرف و آتش تیز حقد و کینه از طرف دیگر به آنها کمک رسانده، پرده بردارد.

در این عصر پر افتخار فرهنگ و تحقیق، نور و تفاهم، در این عصرى که بسیارى از حقایق به شکوفانى رسیده و رازهاى نهانى علم را گشوده، میدانهاى نبرد حق و باطل مشخص گردیده، روى ایده‏ها بررسى و تمرین و تجربه صورت گرفته تا از راههاى صحیح پیروى گردد و اصولى ثابت و استوار بماند.

در این عصر، من بهیچ چیز باین اندازه تأسف نخوردم که رجّاله‏هائى دنبال کار گذشتگان خود خفته‏هاى قرون و اعصار تاریک را گرفته، و در ظلمات نابینائى آنان آشیانه بگذارند و در نابخردیهاى جهل بسیطشان تک‏تازى کنند، در نتیجه در هر برخوردى، لغزشى نشان دهند و بهر وادى هلاکتى درافتند زیرا که اینان دل دارند ولى نمى‏فهمند، دیده دارند ولى نور حقیقت را نمى‏نگرند، گوش دارند ولى بانک حقایق را نمى‏شنوند.

وه، که چه تفاوت فاحشى میان این دو گروه است. در جائیکه معاصران ما از نظر علم و روشنگرائى مجذوب مقتضیات زمانند، کینه‏هاى پرگداز اینان را نمیگذارد گامى جز در راه تعصب شوم و خائنانه خود بردارند. پندارند کسى نیست بکارشان بنگرد و به حسابشان برسد. گویا حتى فرشتگان حسابگر پروردگار بافته‏هاى آنان را ثبت نمى‏کنند و خدا بر کارشان ناظر و محیط نیست!!

شاید هم بزعم آنان مردمى را بدگوئى میکنند و مورد حملات ناجوانمردانه قرار میدهند که از اقوام گذشته بوده منقرض شده‏اند و دیگر کسى ندارند از موجودیت آنها دفاع کند و در راه معتقداتشان به مبارزه برخیزد، زیبائیهاى بهجت انگیز و شکوه آمیخته به هیبت و احترام رخسار عقائدشان را بنمایاند.

شگفتا، گویا اینان بخواب رفته‏اند و نمیدانند در بین این قوم، دانشمندان نویسندگان و محققان کاوشکر در طول اعصار و قرون وجود داشته و دارد که با خامه منزه، آزاد و حق گوى خود و با اشعه نور حقیقت از خود دفاع خواهند کرد.

آرى، اینان پیوسته در مستى جهالت خود گمراهانه میتاختند، ناگهان سیل خروشان «الغدیر» با طوفان علم جهالت کن بر سر آنان تاخت و یک جا بافته‏هاى آنان را پنبه کرد.

زنده باد مؤلف مجاهد و مبارز ما امینى که خداوند مقامش را برتر سازد و سپاس خداى راست بر احقاق حق و شستشوى آلودگیهاى باطل و درود بر پیشواى ما محمّد و دودمان پاکش. 

 منبع: ترجمه کتاب الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص 15.