بچه بودم که مادرم حرز تو گردنم میکرد

وقتی محرم میومد پیرهن سیاه تنم میکرد

لباسه پادشاهیه پیرهن سیاهه روضه هات

میخوام بشم آقا فقط خاکه پای غلام سیات

سیاه پوشه حسینیه بهشت دنیایه  منه

بنازمش همه میگن حسین فقط ماله منه

ماه محرم هم رسید  و  موقع به تن کردن احرام عشق، لباس سیاه که تنت می کنی این سینه ات عزاخونه امام حسین میشه، خونه ی دلت رو وقف حضرت زهرا می کنی ، فقط حواست باشه که وقتی لباس سیاه پوشیدی اول حرفات رو با حضرت زهرا  علیها السلام بزن، بگو بی بی جان شنیدم فرزندت امام صادق علیه السلام فرموده: هیچ کس برای امام حسین علیه السلام گریه نمی کنه مگر اینکه دل مادرمون حضرت زهرا علیها السلام را به دست آورده وبا اون حضرت همدردی کرده و مادرمون رو توی گریه کردن برای امام حسین علیه السلام یاری کرده! بی بی جان به خدا خودت می دونی که من این لیاقت رو توی خودم نمی دونم که بخوام با شما همدردی کنم ولی بی بی جان خودت خوب می دونی که وقتی ماه محرم میشه توی این دل من زلزله میشه، انگاری دیگه این دل سیاه و آلوده از گناه هوایی میشه، بدجوری هم هوای کربلا به سرش می زنه، نکنه یه وقت منو به خاطر گناهانم از در خونه ی حسینت رد کنی، حاشا به کرمت خانم!

بی بی جان ! ( اینها را دارم برای تو عزادار حسین و سینه زن امام حسین میگم که امشب حواست رو جمع کنی و بدونی برای کی داری گریه میکنی، بدونی که این گدایی در خونه امام حسین را به هر کسی نمی دن! قدر خودت رو بدون مواظب باش کلاه سرت نره حواست رو خوب جمع کن ببین از امشب چه طور می تونی دل فاطمه زهرا علیها السلام رو به دست بیاری ! یه وقت چشمات رو باز می کنی می بینی دهه ی محرم تموم شد و مثل من سرت بی کلاه موند!