آب! بسوزد دلت. خاک! شود خاک عزا بر سرت.باد! پریشان شوی. چشم! الهی که بباری فقط. پیش نگاه شما... مادر خورشید سوخت

 

      

 

 از آسمون دو چشمم ابر گریه میباره ..چشمای خسته ی مادر مثل دشت ستاره ..تو آشیونه میبینم یک کبوتر خسته ..گرفته روی کبود رو زیر بال شکسته ..یه باغبون غریب و با صدای گرفته.. کنار یاس کبودش سر به زیر نشسته ..غنچه ها همه از غصه میمیرن... بلبلا زیر گلبرگ رو میگیرن.